English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3777 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
certifier U گواهی کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
jurat U گواهی امضاء وهویت امضاء کننده
subscriping witness U گواهی کننده سند
Other Matches
probate U گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
stock certificate U گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
eyewitnesses U گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eyewitness U گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eye-witnesses U گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
certifies U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certify U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifying U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
oral evidence U گواهی
depositions U گواهی
deposition U گواهی
certificates U گواهی
attestation U گواهی
warrant U گواهی
warranted U گواهی
warranting U گواهی
warrants U گواهی
certificate U گواهی
legalization U گواهی
witnessing U گواهی
witnesses U گواهی
witnessed U گواهی
witness U گواهی
testimony U گواهی
attestation U گواهی
certificate [official document] U گواهی
evidence U گواهی
grade U گواهی
mark U گواهی
reference [testimonial] U گواهی
report U گواهی
testimonies U گواهی
certification U گواهی
depositions U گواهی کتبی
deposition U گواهی کتبی
depose U گواهی دادن
certifies U گواهی کردن
certificate of inspection U گواهی بازرسی
certificate of measurement U گواهی وزن
certificate of measurement U گواهی مقدار
testis U تخم گواهی
certify U گواهی کردن
witnesses U گواهی دادن
certificate of quantity U گواهی مقدار
certificate U گواهی نامه
certificate of quantity U گواهی کمیت
certificate of quality U گواهی کیفیت
certificates U گواهی نامه
certificate of origin U گواهی مبداء
certificate of origin U گواهی مبدا
false evidence U گواهی کدب
certificate of death U گواهی فوت
certifying U گواهی کردن
deposes U گواهی دادن
testify U گواهی دادن
attesting U گواهی دادن
false testimony U گواهی کذب
death certificate U گواهی فوت
death certificates U گواهی فوت
testified U گواهی دادن
attests U گواهی دادن
witnessing U گواهی دادن
certificate of deposit U گواهی سپرده
attested U گواهی دادن
deponent U گواهی نویس
testifies U گواهی دادن
affiant U گواهی نویس
licensing U گواهی نامه
license U گواهی نامه
deposing U گواهی دادن
certificate of health U گواهی بهداشت
warrants U گواهی حکم
certificate of receipt U گواهی رسید
attest U گواهی دادن
evidence U ملاک گواهی
bear testimony U گواهی دادن
certificate of a doctor U گواهی پزشک
back letter U گواهی تضمین
certified U گواهی شده
treasury warrant U گواهی خزانه
insurance certificate U گواهی بیمه
certificating of quantity U گواهی کمیت
testimonial U گواهی نامه
to call in evidence U گواهی خواستن از
interim certificates U گواهی موقت
to bear witness U گواهی دادن
to bear testimony U گواهی دادن
testifying U گواهی دادن
bear witness U گواهی دادن
certified check U چک گواهی شده
warrantable U قابل گواهی
quality certificate U گواهی کیفیت
call to witness U گواهی خواستن از
call in evidence U گواهی خواستن از
inspection certificate U گواهی بازرسی
inspection certificate U گواهی نظارت
certification U گواهی کردن
bill of health U گواهی بهداشت
bill of health U گواهی تندرستی
birth certificate U گواهی تولد
speak well for U گواهی دادن
warrant U گواهی حکم
testimonials U گواهی نامه
certificate of survey U گواهی بازرسی
certificate of damage U گواهی خسارت
certificate of survey U گواهی بازدید
witness U گواهی دادن
health certificate U گواهی بهداشت
warranted U گواهی کردن
warranted U گواهی حکم
warrants U گواهی کردن
certificate of weight U گواهی وزن
warranting U گواهی کردن
certificate of compliance U گواهی تطبیق
warranting U گواهی حکم
qualifying certificate U گواهی صلاحیت
witnessed U گواهی دادن
warrant U گواهی کردن
certificate of analysis U گواهی بررسی
clean bill of health <idiom> U گواهی سلامتی
certificate of receipt U گواهی وصول
false witness U گواهی یاشهادت دروغ
perjures U گواهی دروغ دادن
cover note U گواهی بیمه نامه
perjure U گواهی دروغ دادن
certificate of deposit U گواهی پول سپرده
certificate U گواهی صادر کردن
presaging U گواهی دادن بر خبردادن از
packing note U گواهی بسته بندی
certificates U گواهی صادر کردن
presages U گواهی دادن بر خبردادن از
presaged U گواهی دادن بر خبردادن از
marriage lines U گواهی نامه عروسی
presage U گواهی دادن بر خبردادن از
share certificate U گواهی مالکیت سهام
bill of health U گواهی صحت مزاج
notice of non payment U گواهی عدم پرداخت
notice of dishonour U گواهی عدم پرداخت
perjuring U گواهی دروغ دادن
certificate of measurement U گواهی اندازه و ابعاد
to call any one in testimony U از کسی گواهی خواستن
hearing of evidence U شنوایی گواهی [حقوق]
vindicable U قابل گواهی واثبات
attestor U گواهی دهنده گواه
cover note U گواهی پوشش بیمه
certificate of deposits U گواهی نامه سپرده
certificate of exclusive inheritance U گواهی انحصار وراثت
scrip U گواهی نامه موقت
to give evidence before the court U در دادگاه گواهی دادن
give evidence of U گواهی دادن در مورد
d. certificate U گواهی نامه مرخصی
notarization U گواهی محضری و رسمی
taking of evidence U شنوایی گواهی [حقوق]
grant probate of a will U صحت وصیتنامهای را گواهی کردن
clean bill of health U گواهی نامه بهداشت کشتی
perjury U سوگند شکنی گواهی دروغ
caption U گواهی مندرج درروی سند
captions U گواهی مندرج درروی سند
tests U شهادت گواهی بازرسی کردن
tested U شهادت گواهی بازرسی کردن
test U شهادت گواهی بازرسی کردن
I hereby certify that …. U بدینوسیله تصدیق ( گواهی ) می نمایم که …
To authenticate a signature. U تصدیق امضاکردن ( گواهی امضاء )
to give evdience U گواهی دادن مدرک بودن از
attestation U امضاکسی را گواهی کردن تصدیق
bankrupts certificate U گواهی نامه اعاده حیثیت
docl pass U گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
in witness whereof U برای گواهی مراتب بالا
depone U عزل نمودن گواهی دادن
testamur U گواهی نامه گذراندن امتحانات
testimonialize U گواهی نامه یا رضایت دادن
hearing of evidence U پذیرش سند و گواهی [حقوق]
taking of evidence U پذیرش سند و گواهی [حقوق]
certified copy U رونوشت گواهی رسمی شده
probate U رونوشت گواهی شده وصیت نامه
matricula U دفتر ثبت گواهی نامه نویسی
vouchee U کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
cdp U Processing Data Certificationin گواهی پردازش داده
estreat U رونوشت گواهی شده پیش نویس دادگاه
floater U گواهی نامه سهام دولتی یا راه اهن
internal evidence U مدارک یا گواهی که از درون چیزی بدست میاید
king's evidence U گواهی واعتراف شریک گناه برضدهمدستان خودرادرامریکا.....گویند
ccp U Programming inComputer Certificate گواهی برنامه نویسی کامپیوتر
attestation clause U عبارتی که در ذیل اسنادبلافاصله قبل از اسامی گواهی کنندگان امضا
docl pass U گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com